alone_angel

کاش بودی تا دلم تنها نبود ?!?.............

باز باران

     -بی ترانه

                   -گریه هایم بی بهانه

                                                        -می خورد بر سقف قلبم

                                        -باورت شاید نباشد

     -خسته است این قلب تنگم.

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در یک شنبه 16 بهمن 1398برچسب:,ساعت12:5توسط khoshgele | |

عاشقانه هایی که برایت مینویسم

مثل آن چای هایی هستند که خورده نمیشوند!

یخ میکنند و باید دور ریخت!

فنجانت را بده دوباره پر کنم . . . . . .

 

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:,ساعت13:32توسط khoshgele | |

آدم خوب قصه هاي من!

دلتنگت شده ام !

حجمش را ميخواهي ؟

                        خــــــــــــدا را تصــــــــــور كن!....

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:,ساعت13:27توسط khoshgele | |

 

زن عشق می کارد و کینه درو می کند....

دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر....

می تواند یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی .....

برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمان بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی ........

در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ............

او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی ..........

او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی .........

او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد .........

او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ........

او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر .........

 

و هر روز او متولد می شود ، عاشق می شود  ، مادر می شود ، پیر می شود و می میرد.....

و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد .......

 

 

« دکتر علی شریعتی »

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در شنبه 1 تير 1392برچسب:,ساعت18:41توسط khoshgele | |

ميگويند دلتنگ نباش!!...

خــــــــداي مـــــــن

انگار ب آب ميگويند خيس نباش !

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت12:29توسط khoshgele | |

فقط غروب جمعه نيست كه

دلگير است،..........

دلت كه گير كسي باشد هميشه ميگيرد............

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت13:14توسط khoshgele | |

نمیدانم .............

"فرهاد" از چ مینالید؟

                 او ک تمام زندگیش " شیرین " بود؟!

رهاد

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:,ساعت12:48توسط khoshgele | |

دلم کوچک است!

کوچکتر از باغچه ی پشت پنجره!

                          ولی آنقدر جا دارد  برای کسی كه دوستش  دارم 

               نیمکتی بگذارم  برای همیشه......

دوستدارم عشقم

دوست دارم

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در شنبه 26 اسفند 1391برچسب:,ساعت13:0توسط khoshgele | |

تمام شهر از بس عاشقی کردند

قهارند!

من اما  " ناشیانه" دوستت دارم

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت18:17توسط khoshgele | |

مردم شهر سياه، خنده هاشان همه از روي رياست

دلشان سنگ سياه،

ما در اين شهر دويديم و دويديم ، چه سود؟

هر كجا پرسه زديم ، خبر از عشق نبود،

           و تو اي مرغ مهاجر كه از اين شهر گذر خواهي كرد

نكند از هوس دانه گندم به زمين بنشينيشهر سياه

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:,ساعت9:25توسط khoshgele | |

 

اگر روزی دلم گرفت یادم باشد
که خدا با من است،
که فرشته ها برایم دعا میکنند،
که ستاره ها شب را برایم روشن خواهند کرد.

یادم باشد که قاصدکی در راه است،

که بهار نزدیک است،

که فردا منتظرم می ماند،



که من راه رفتن می دانم و دویدن،
و جاده ها قدم هایم را شماره خواهند کرد.
اگر روزی دلم گرفت یادم باشد
که خدای من اینجاست همین نزدیکیها،

و من، تنها نیستم.

(◠)

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در یک شنبه 3 دی 1391برچسب:,ساعت17:18توسط khoshgele | |

 


همین که گاهی دلتنگم می شوی

و بی هیچ بهانه ای از کنار من گذر می کنی،

بوی تنت که به مشامم برسد،

احساس می کنم در آغوش تو جای گرفته ام ...

و همین احساس مرا به دور دست ها می برد،

آنجا که تنها من بودم و تو،

و هیچ بهانه ای نبود تا دستان ما را آنقدر سرد کند،

و یا دلمان را،

که بدون بهانه از هم دور شویم ...

همین که گاهی گوشه چشمانت

به خاطر یادآوری با من بودن خیس می شود،

و گوشه ای می نشینی و می بینی چشمان مرا،

برای من کافی ست ...

همین احساس به قلب من می رسد

و باورم می شود که تو هم عاشق بودی،

دلخوش می شوم که دوستم داشتی،

و همین مرا آرام می کند

و دوری از تو مرا بی تاب نمی کند ...

بگذار صادقانه بگویم

وقتی کنارم نیستی

این حس با تو بودن مرا اسیر کرده ،

و باورم شده که دیگر تنها نیستم ،

حتی اگر مال من نباشی !

و برای گریه کردن شانه هایت را نمی خواهم ،

حتی اگر از من دور باشی !

چون می دانم در تنهایی

خاطرات تو دستم را می گیرد ...

و در روزهایی که دلم بیقرار است

و اشک چشمانم می بارد

دستمال یادگاری تو

گونه هایم را نوازش می دهد ...




 

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در یک شنبه 3 دی 1391برچسب:,ساعت17:10توسط khoshgele | |

کاش می توانستم مثل آدم های دیگر خودم را در ابتذال زندگی گم کنم. کاش یا لباس تازه یا یک محیط گرم خانوادگی و یا یک غذای مطبوع می توانست شادمانی را در لبخند من زنده کند کاش رقصیدن دیگران می توانست مرا فریب دهد و به صحنه های رقص و بی خبری و عیاشی بکشاند. کاش می توانستم برای کلمه موقعیت ارزشی قایل بشوم.


در بیابان ایستادن و فریاد زدن و جوابی نشنیدن و به این کار ادامه دادن ـ قدرت و ایمانی خلل ناپذیر و مافوق بشری می خواهد.
چه دنیای عجیبی است من اصلا کاری به کار هیچکس ندارم و همین بی آزار بودن من و با خودم بودن من باعث می شود که همه درباره ام کنجکاو بشوند ن
می دانم چطور باید با مردم برخورد کرد .

من می خواستم و می خواهم بزرگ باشم. من نمی توانم مثل صد هزار مردم دیگری که در یک روز به دنیا می آیند و در روزی دیگر از دنیا می روند بی آنکه ار آمدن و رفتنشان نشانه ای باقی بماند_ رندگی کنم.

فقط دلم می خواهد به آن مرحله از رشد روحی برسم که بتوانم هر موضوعی را در خود حل کنم. برای من احتیاج، کلمه ای بی معنی شود بتوانم زندگی را مثل یک گیاه زهری میان انگشتانم بفشارم و خرد کنم و بعد هم انرا زیر پایم بگذارم و لگدمال کنم. دلم می خواهد به ابدیتی دست پیدا کنم که آرامش در آنجا مثل بستری انتظارم را میکشد و چشم هایم را می توانم توی این بستر بدون هیچ انتظار خرد کننده اي روي هم بگذارم



http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,ساعت9:59توسط khoshgele | |

وای بـــــــــــــــــــــاران بــــــــــــــــــــــــــــــاران

شیشه پنجره را باران شست

از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست

آسمان سربی رنگ, من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ,می پرد مرغ نگاهم تادور

وای باران باران پر مرغان نگاهم راشست

بی تو در میابم چون چناران کهن از دزون تلخی واریزم را

آرزو می کردم که تو خواننده شعرم باشی

راستی شعر مرا می خوانی

نه دریغا,هرگز,باورم نیست که تو خواننده شعرم باشی

گاه می اندیشم می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری

تو توانایی بخشش داری

دستهای تو توانایی آن را دارد  که مرا زندگانی بخشد

چشمهای تو به من می بخشد

شور و عشق و مستی

و تو چون مصرع شعری زیبا

سطر برجسته ای از زندگی من هستی

گاهی می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید

و زمانی که ورود خبر مرا می شنوی,

کاش که روی تورا می دیدم ,شانه بالا زدنت را بی قید و تکان دادن دست که مهم نیست زیاد

و تکان دادن سر که عجب عاقبت مرد

چه کسی باور کرد جنگل  جان مرا عشق تو خاکستر کرد.

تو همه هستی من هستی من هستی تو

تو همه زندگی من هستی ,من چه دارم که تورا درخور هیچ

,من چه دارم که سزاوار تو هیچ

تو چه کم داری هیچ تو, چه داری همه چیز

تو همه هستی من هستی من هستی تو

تو همــــــــــــــــــــــــــــه زندگی من هستـــــــــــــــــــــی

 

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:,ساعت10:44توسط khoshgele | |


 

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:,ساعت19:35توسط khoshgele | |

                           اگر نهادی تاج قرانی به سر

            یا نهتدی سر به سجده تا سحر

دل شکسته و آمدت اشک بصر

               زیر لب آهسته نامم را ببر

                                                     التماس دعا

شب قدر

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در شنبه 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت15:9توسط khoshgele | |

روزگار ....!

که چنین سخت  می گیری به من

                            با خبر باش که پژمردن من اسان نیست

                گرچه فردایی غ م انگیز مرا

       میخواند

                             اما باور دارم دل خوشی ها کم نیست 

زندگی باید کرد

   روزگار

هــِـی روزگــار
مَن بـه دَرَکـــــــــــ
خــودَت خــَـســتــه نــَـشـُـدی
از ديــدَن تــَصـويــرِ تــِکـراريــه دَرد کــِـشـيـدنِ مــَـن ؟؟!

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:,ساعت19:12توسط khoshgele | |

 

گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود

گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد

گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود

گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند

مراقب بعضی یک ها باشیم

در حالی که ناچیزند ، همه چیزند . . .

حسین پناهی

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در سه شنبه 20 تير 1391برچسب:,ساعت18:58توسط khoshgele | |

 

                    خدایا

یا خیلی برگردون عقب

                          یا

بزن بره جلو 

                              اینجایی زندگی

                                              دلم خیلی گرفته!

خدایا

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:,ساعت18:46توسط khoshgele | |

شب ارزوها

نردبان دلم شکسته است،

مي شود براي من کمي دعا کني؟!

يا اگر خدا اجازه مي دهد،کمي به جاي من خدا،خدا کني؟

راستش دلم مثل يک نماز بين راه،خسته و شکسته است،

ميشود براي بي قراري دلم

سفارشي به آن رفيقه باوفا

خدا کني.............

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:,ساعت22:2توسط khoshgele | |

خداوند    لبخند    زد

               و                از     لبخند       او

زن آفریده    شد     

                           لبخند  زیبای خدا  روزت مبارکروزت مبارک

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت12:8توسط khoshgele | |

چه تلخ است تشییع عشق بر روی شانه های فراموشی.....

                    و چه سخت است بردن دل به قبرستان جدایی

                  وقتی بدانی پنج شنبه ای نیست تا رهگذری بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت10:19توسط khoshgele | |

باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه

خانه ام کو?

خانه ات کو آن دل دیوانه ات کو؟

روز های کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟

یادت آید روز باران.گردش یک روز دیرین؟

پس چه شد دیگر کجا رفت؟

خاطرات خوب و رنگین.....

    در پس آن کوی بن بست

در دل تو آرزو هست؟

کودک خوشحال دیروز

                                    غرق در غمهای امروز...........

یاد باران رفته از یاد

آرزو ها رفته بر باد.......

باز باران...............

            باز باران...............

          می خورد بر بام خانه

بی ترانه

بی بهانه

      شایدم گم کرده خانه.....!!!

باران

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت20:48توسط khoshgele | |

             و کجایی سهراب؟

                                آب را گل کردند.

                                           چشمها را بستند و چه با دل کردند.

                                 وای سهراب کجایی آخر؟

                زخم ها بر دل عاشق کردند.

      خون بر چشم شقایق کردند.

                                   تو کجایی سهراب؟که همین نزدیکی عشق را دار زدند .

                                                           وای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالیست!

                                                          صبر کن سهراب قایقت جا دارد؟

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت10:45توسط khoshgele | |

آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن.
وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتي همه مادراي دنيا..

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت11:7توسط khoshgele | |

 

       وقتیکه دست تقدیربخت مرا رقم زد-----------------------

تصویر تلخی از عشق برگیسوان غم زد------------------------------------------

وقتی که خواست ان شب بخت مرا نویسد------------------------------

دستی غریبه ارام بر شادیم قلم زد--------------------

انگه که دست تقدیر از ترس لرزه افتاد------------

دستش به جوهر خورد بخت مرا بهم زد--------------------------------

جوهر روان شد،اری بر جای جای دفتر---------------------

بخت سیاه من را اینگونه او رقم زد------------------------

 

 

 

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت10:56توسط khoshgele | |

-هی فلانی !

زندگی شاید همین باشد

یک فریب ساده و کوچک .

آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را جز برای او و با او  نمی خواهی.

من گمانم زندگی باید همین باشد.

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت10:39توسط khoshgele | |

 یه داستان خیلی باحال از دست نده

 

برو ادامه مطالب

يه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت :
عزيزم چند روزه مادر بزرگت مبايلشو جواب نميده . هرچی SMS هم براش ميزنم
باز جواب نمیده.   online هم نشده چند روزه . نگرانشم .
چندتا پيتزا بخر با يه اکانت ماهانه براش ببر . ببين حالش چطوره ......

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

ادامه مطلب

+نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,ساعت10:53توسط khoshgele | |

تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

.....................جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق..........................

من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را….
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

http://www.Alone_Angel.loxblog.com

+نوشته شده در شنبه 20 اسفند 1390برچسب:,ساعت11:17توسط khoshgele | |